۲ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

یکشنبه با هری

۴- تقریبا هر روز وقتی که میخوام سوار اتوبوس بشم که برم مدرسه، انقدر پر هست که میچسبم به در شیشه ای اتوبوس و تا خود ایستگاهی که پیاده میشم پرس میشم. خیلی موقعا تصورم از قیافم تو اون شرایط مثل این کارتونا هست که یه دفعه یارو میاد با صورت توی لنز و سر میخوره میره پایین :دی

اما اینا رو گفتم که امروزو تعریف کنم. اتوبوس اول که اومد، دیدم آخرین نفر دقیقا مثل هر روز من چسبیده به در پس دیگه هیچ گنجایشی نداره اتوبوس. ده دقیقه ایستادم و بعدی اومد و دیدم باز هم همون آش و همون کاسه. یه نگاه به ساعت انداختم و با خودم گفتم هری؛ اتوبوس بعدی آخرین فرصتته اگه میخوای معاون خل و چلت یه نمره از انضباطت به خاطر تاخیر کم نکنه. پس هر جوری شده باید سوار شی. اتوبوس اومد و دیدم مثل دوتای قبله؛ ولی من تصمیمو گرفته بودم. با توکل بر خدا و ائمه مثل این شادی های پس از گل که بازیکن میپره توی تماشاچی ها پریدم توی جمعیت ایستاده در اتوبوس و فکر کنم خود کسایی که توی اتوبوس بودند هم کرک و پرشان ریخت که چطور بینشون فضای خالی به اندازه‌ ی یه نفر پیدا شده :))

۷-از اتوبوس پیاده شدم و سوار مترو شدم. تا نشستم روی صندلی یه آقایی که بغلم بود گفت صاف بشین. گفتم خب راست میگه دیگه همه بهت میگن انقدر قوز نکن یکم گوش بده به حرفشون. صاف نشستم و به علت کمبود خواب دیشبش رفتم برای چرت متروگاهی که تا چشمام گرم شد بیدارم کرد و دوباره گفت صاف بشین :| گفتم باشه و خوابیدم. حدس بزنید چی شد؟ بله دوباره بیدار کرد و گفت صاف بشین :||| دلم میخواست همونجا فحشو بکشم بهش ولی چیزی نگفتم و عوضش در دل از خجالتش دراومدم. خلاصه راه افتادیم و چند ایستگاه که گذشت بلندگوی اعلام ایستگاه مترو از کار افتاد. این آقای بغلی ما یه دفعه با یه ظاهر کاملا جدی گفت: پس این خانمه چی شد که ایستگاها رو میگفت؟ نکنه رفته اونور مترو صداش به این ور نمیرسه؟ :||| من همینجا دیگه مطمئن شدم که قطعا یه چیزی مصرف کرده بوده و اومده :))))

پ.ن: شاید بگید چرا اعداد رو ۴ و ۷ گذاشتم؟ جواب اینه که پست خودمه؛ ازین به بعد هر جوری دلم بخواد عدد میذارم :))))

 

 

  • پرهام ‌
  • دوشنبه ۲۹ مهر ۹۸

گالینگور؛ فروخته شده

                                                 

با گالینگورکه آشنا هستید؟ اگه نه؛ به طور خلاصه یه پادکست معرفی کتاب هستیم که به بررسی کتاب هایی میپردازیم که با وجود کیفیت بالاشون، به اندازه ی لیاقتشون ازشون استقبال نشده.

در این اپیزود که قسمت اول اپیزود ویژه هست؛ به بررسی کتاب «فروخته شده» اثر پاتریشیا مک کورنیک پرداختیم. 

 طبق آمارهای جهانی، هر ساله خانواده‌های فقیر نپالی، دوازده هزار دختر را به باندهای بین‌المللی فحشا میفروشند. کتاب «فروخته شده» داستان غم انگیز و دردآلود دخترکی است روستایی، از کوهستان نپال که ناپدری‌اش او را به مبلغی ناچیز می‌فروشد. 

تدوینگر این قسمت خودم، گویندگان زهرا مستور، محدثه و مهدی قاسملو، نویسنده سیامک سوری، کارگردان محمد سعادت و گرافیست علی سعادت هستند.

حتما گوش بدید و نظراتونو باهامون به اشتراک بذارید. 

میتونید این اپیزود رو در این رسانه ها بشنوید:

Castbox

Anchor

 

 

  • پرهام ‌
  • سه شنبه ۲۳ مهر ۹۸
عنوان وبلاگ نام کتابی از ایروینگ استون در مورد زندگی ون‌گوگ که با عنوان "شور زندگی" در ایران ترجمه شده.

 
موضوعات