همه چیز برای من از فیلم Interstellar شروع شد. توی ماه مرداد شروع کردم به دیدن فیلم و به توصیه ی یکی از اعضای فیلم بین(!) خانواده، این فیلم رو دیدم. خب باید اعتراف کنم که در اون زمان به معنای واقعی هیچی از فیلم نفهمیدم و البته این رو به حساب بد بودن فیلم گذاشتم.

گذشت و گذشت تا حدود یک ماه پیش که همون عضو خانواده ی فیلم بین از تهران اومد خونمون. دقیقا یادم نیست که چی شد که بحثمون به کوانتوم و بحث های فیزیکی کشیده شد. و ایشون گفت که یه چند وقتیه که به همراه شوهر( چرا انقدر قایم موشک بازی، اون شخص زنداییم بود:))) شروع کردند به دیدن مستندایی در مورد فیزیک. خب من از همون موقع تحریک شدم به اینکه شروع کنم در مورد مباحث فیزیکی بیش تر از کتاب های درسیمون مطالعه کنم.

یه چرخی زدم و به نظریه ی نسبیت انیشتین رسیدم. "طبق این نطریه زمان برای جسم در حال حرکت کندتر از جسم ساکن میگذرد". همین یه جمله رو خوندم و هنگ کردم. مگه میشه؟؟ مگه داریم؟؟ و به این نتیجه رسیدم که در مورد همین نظریه تحقیق کنم و ببینم اصلا یعنی چه.

حدود سه چهار هفته هر شب بعد از کلی درس خوندن و صرفا از روی علاقه هر چی مطلب در این مورد در نت بود خوندم و میشه گفت تقریبا فهمیدم که چه جوری امکان داره.( از همین تریبون اعلام میکنم اگر کسی کتابی میشناسه که این نظریه رو به زبان نه چندان سخت توضیح میده، زیر این پست اسمش رو بگهD:) و بعد رفتم و دوباره همون فیلمو دیدم، با این تفاوت که این دفعه فهمیدم که در فیلم چی داره میگذره و چه جوری در حالیکه مورفی سال ها پیر شده بود، پدرش فقط یکم ریش در آورده بود، تازه شاید همون در نیاورده بود، یادم نیستD: و فهمیدم کریستوفر نولان عجب شاهکاری خلق کرده:)

و بعد شروع کردم به خواندن مباحث دیگه ی فیزیکی و تا الانیکه که در خدمتتون هستم، علاقم کم نشده که هیچ، با خوندن هر بحث بیشتر به فیزیک علاقه مند میشم. و اتفاقا همین به طرز عجیبی باعث شده از کلاسای فیزیک مدرسمون هم بیشتر لذت ببرم.

حال اینکه این علاقه موقته یا نه، یا اینکه بعدا باعث میشه من همین رشته رو بخونم یا نه بماند، ولی تا الان حسابی به فیزیک و علی الخصوص انیشتین مدیونم که انقدر به من حال دادن.