ما حقیقتا با خیال اینکه دانشگاه قرار نیست حضوری بشه چهارشنبه رفتیم شمال و نمی‌دونستیم طی یک تصمیم انقلابی قراره بهمون بگن هفته‌ی بعدش بیاین خوابگاه رو بگیرید حضوری بشید. و به این ترتیب امروز می‌ریم اصفهان، و دوباره چهارشنبه باید بیایم تهران. تک‌تک عضلاتم از نشستن توی ماشین خسته‌ن :)) و این وسط یه شش هفت‌ تا ددلاین هم دارم که هیچ ایده‌ای ندارم که چجوری باید برسونمشون، و درسایی که من با خیال راحت همیشه عقب‌تر بودم و با یوتیوب جلو می‌بردمشون ولی الان قراره بشینم سر کلاسشون و سر تکون بدم :))

از‌ تهران رفتن خوشحالم. می‌دونم که احتمالا خوابگاه جای آشغالیه، و اینکه الان هیچ کافه‌ای باز نیست که برم پاتوقش کنم، و احتمالا نمی‌تونم خونه‌ی داییم هم برم خیلی. ولی انقلاب هست، ارکستر سمفونیک و گوش دادن به برامس عزیز توی وحدت هست،  دیگه خبری از کلاس مجازی نیست، و احتمالا یه دو سه تا خط قرمز برای رد شدن هم باشه. همین کافیه فکر کنم.