حالا که توی اتوبوس نشسته‌ام تا برای چند روز برگردم اصفهان، فرصت خوبیه که بنویسم یه هفته‌ی اول چطور بود.

خوابگاه واقعا جای جالبی نیست، ولی دارم باهاش کنار میام واقعا. دانشگاهمون هیچ‌گونه زیبایی بصری نداره ولی دوستش دارم. از نشستن توی سایت دانشکده، گذاشتن هندزفیری توی گوش، شافل‌‌گذاشتن آهنگ‌های تیرسن و کد زدن خیلی لذت می‌برم. و البته من دقیقا هر تصوری می‌تونستم از شش روز اول تهران بودنم بکنم جز اینکه توی شش روز چهار بار با سارا بیرون برم. میشه گفت بین بیرون رفتن‌هام هم یه چند تا کلاسی رفتم و درس خوندم.

احتمالا از هفته‌ی اول تهران، نشستن روی زمین و شیرکاکائو و کروسان خوردن با سارا همیشه یادم بمونه.